.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
مسؤوليت درغُبار
اسحاق كشاورز

ما مردم از هر طيف و در هر سطح، وقتي به هم بر ميخوريم از زمينه و زمانه گلايه داريم. از معيشت تا سياست، از ورزش تا فرهنگ، از همه چيز و همه كس  الّا از خود.  گويا همه مشكل دارند مگر خودمان. 
 در محيط هاي اجتماعي و اداري و ...كمتر مي شود كه كسي لب به سخن بگشايد و كلامش عاري از شكِوه باشد. مثل اينكه برخورداري از لحن اعتراض ،امروزه نوعي امتياز محسوب ميشود.
  طُرفه آنكه در اغلب مواقع نمي دانيم از چه كسي شكايت داريم! مهم آن است كه روزمان را با اعتراض آغاز كنيم . از چه كسي مهم نيست.حتي گاهي نمي دانيم بابت چه چيزي معترض هستيم. پس در خود احساس اعتراض متوقفيم، گويي از اين احساس مبهم، انرژي مي گيريم تا يك روز را پشت سر بگذاريم.
تصور كنيد كه انبوه واژگان اعتراضي به اصوات همهمه گوني بدل ميشود وبه صورت رشته هايي از يك زنجيره ي صوتي ناهنجار فضاي پيراموني ما را مي آكند ودقايقي بعد بي آنكه سودي را نصيب كسي كند محيط زيست مان را مي آلايد و سپس در فضاي بي انتها محو مي شود.
 اين يعني اوضاع خراب است ، همه چيز و همه جا. ودر همان حال، همه مقصرهستند الّا من، ولو آنكه من در مديريت امور نقش و سهمي داشته باشم ولاجرم در اوضاع جاري جامعه سهيم باشم باز هم من بي گناهم. گناه خرابي اوضاع از آن ديگران است و من يكسره خوبي. معادله اي شگفت كه محصول يك فرهنگ عجيب است!
 از لابلاي همان فضاي فرهنگي غبارآلود، يك چيز به روشني جلوه مي كند و آن روحيه ي گريز از مسؤوليت و فرا فكني است. از اين منظر هيچكس حق ندارد الّا من و همه مسؤول اند الّا من.
 به نظر مي رسد فقدان ساختار هاي مدني يا به عبارت ديگر فقدان فرهنگ گرايش و كشش عمومي به ساختار سازي ونهادمندي مدني والبته عدم قدرت اجماع سازي نزد كنشگران برجسته ي سياسي، دليل عمده ي اين وارونگي رفتاري و فرهنگي باشد. صاحبان قدرت نيز از دل همين فرهنگ بر مي آيند وبالطبع  آنان نيز از اين قاعده دور نيستند.
واژه ي مسؤوليت كه پس از انقلاب با بار مثبت آميخته با نوعي احساس تواضع جايگزين واژه ي مديريت شد در طول زمان از وزانتش فرو افتاد، به گونه اي كه اوايل، اغلب مديران به جاي اينكه بگويند من مديرم مي گفتند من مسؤول فلان جا هستم. و بدين گونه سنگيني بار مسؤوليت ،از لابلاي تعارفات روزمره، از شانه ي افراد به زير افتاد و عيارش سقوط كردوفرار از مسؤوليت جزيي از فرهنگ شد واكنون چنان فراگير كه همه از همه گلايه دارند الّا از خود.  
راست آنكه اگر به واژه ي مسؤوليت بيشتر تآمل كنيم ادراك و احساس ما نسبت به آن تغيير خواهد كرد.
مسؤول يعني مورد سؤال،  يعني كسي كه پيوسته بايد آماده ي پاسخگويي باشد. اگر چنين است پس كار مسؤول بسيار سخت است و لذا مسؤوليت آنقدرها كه تصور مي شد جذاب نيست. پذيرش تعريف واقعي مفهوم مسؤوليت والتزام عملي به آن ،كار را سخت مي كند.زيرا بنا بر مفهوم واقعي مسؤوليت،هر قدر حدود مسؤوليت فراختر باشد سنگيني كار بيشتر خواهد بود.مع هذا يك نكته را نبايد از نظر دور داشت كه شأن آدم با سطح مسؤوليت پذيري او تعريف ميشود. وانسان براي هر چه انسان تر شدن بايد مسؤول تر باشد.
 نعل وارونه در نظام فكري و فرهنگي ، جامعه ي ما را پس از يك ونيم قرن تكاپو به خط نخست باز مي گرداند. دور باطلي كه  درآشفتگي انديشه وگسيختگي احساس ما ريشه دارد.
خود خواهي ها مارا از پيگيري منافع برتر باز مي دارد. با آنكه انسان مدني الطبع است ناديده انگاشتن منافع ديگران در قاموس فرهنگي ما پر رنگ است.  اين يعني دور افتادن از خصلت اصيل  انساني و باز ماندن از كاروان انسان مدني.
در اين نظام فكري، مسؤوليت در حوزه ي اجرا نيز، باژگونه تعريف و بالتبع باژگونه رخ مي نمايد. زيرا مقامات در هر سمتي بايد به مردم خدمات بدهند وامنيت آنان را تامين كنند اما تحت تاثير همان وارونگي فرهنگي،به پاسخي ناقص، انحرافي، واحيانا فريبنده وآميخته با شهد كاذب تملق به مقام مافوق بسنده كرده ودر نهايت، يا هوده اي نصيب مردم حوزه ي خدمت نمي شود ويا حدود خدمات با حوزه ي وظايف مطابقت نمي كند.
امروز اما رسالت فرهنگي همه ي ما ايرانيان درك درست مفهوم مسؤوليت وسپس التزام عملي به اين مفهوم در هر سطحي از مسؤوليت است. 
نياز امروز جامعه ي ما، درك درست مفهوم مسووليت در تمام سطوح فردی و اجتماعي است.  وجدان عمومي نياز به تلنگر دارد. وجدان تك تك ما نه فقط به هشدار، كه به نهيب نيازمند است.تازيانه اي بر خود زنيم، يقه ي خود را برگيريم و بجاي  وانهادن  بدي ها  به  ديگران و نسبت دادن خوبي ها به خود، اين  بار گونه اي ديگرعمل كنيم.محكمه اي براي خود برپا كنيم،اعمال خود را به چالش بكشيم،كمي آنسو تر از خود بركرسي داوري بنشينيم. اميال، افكار و اعمال خود راعادلانه به زير تيغ تيز نقد بكشيم. آنجا كه با مثلث حقيقت ، خيرو زيبايي در تعارض و تضاد است برايش حكمي در خورصادر كنيم وبا اين ترازو ابتدا  زندگي  خود  را سامان  دهيم سپس به نقش خود در جامعه معنا ببخشيم. باشد كه به وادي سعادت گام بگذاريم.
 خدا را مي خوانيم به ذات كبرياييش تا دل تك تك ايرانيان را به اهميت مسؤوليت متمايل سازد و انديشه و وجدان ما را به سوي رشد ، پيشرفت و سعادت سوق دهد.



    



ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

رستمي 2 آذر 1392
تأكيد بر وظيفه شناسي ، مسئوليت پذيري و پاسخگو بودن ، دغدغه انسانهاي خود ساخته است ، اميدواريم اين مفاهيم و ادبيات را در عرصه مطبوعات بيشتر شاهد باشيم . البته بهتر است كه به اختصار چند علت مهم كه پاسخگو نبودن يك مسئول را كم هزينه وشايد هم بي هزينه مي كند اشاره اي مي شد .
نا شناس 3 آذر 1392
آقاي كشاورز نظر جناب عالي در باره اهميت مسئوليت پذيري در جامعه بخصوص نزد مسئولان بسيار در خور توجه و تقدير است.
Ghasem 4 آذر 1392
سخنی دیگر بر حقانیت آنچه که به آن پرداخته اید: «...هر یک از ما در ساعات و آنات زندگی بر هستی اثر می گذاریم. رفتار ما زندگی کسی یا کسانی را تحت تاثیر قرار می دهد. هر فعل ما در جایی نقش می بندد و نتایجی بدنبال دارد. تفاوت بنیادین انسان مسئول از انسان غیر مسئول این است که انسان مسئول به ردپایی که بر هستی می گذارد توجه می کند و نتایج فعل خود را رصد می کند. بر رفتارهای خود از آن جهت که چه اثراتی بر طبیعت و بر دیگران می گذارد، آگاهی دارد و می خواهد بداند از ناحیه ی او چه آثاری بر دیگران بار می شود. بنابر این، اهل محاسبه ی خویش و مراقبت از افعال خویش است. رفتار خود را با نتایج محتمل ناشی از آن محاسبه می کند و همواره دلنگران رفتار خویش است. اما انسان غیر مسئول، پروای رفتار و نحوه ی کنش خود را ندارد و در ابراز هر گونه رفتار، بدون محاسبه و بدون نگرانی عمل می کند. انسان غیر مسئول، انسانی است که زندگی سنجیده ای ندارد. خود را سوژه ی مطالعه و بررسی نمی داند و در برابر آیینه ی واقعیت نما، به تماشای خود نمی نشیند

بسیاری از کسانی که در رفتارهای خود بی بند و بار هستند، هیچ به عواقب رفتار خود نگاه نمی کنند. این گروه به دو دسته ی کوچک تر تقسیم می شوند: گروه اول؛ کسانی هستند که محاسبه ی رفتار و نتایج افعال شان، هنوز برای آن ها به منزله ی مسئله در نیامده است و در بی خبری و جهل مرکب به سر می برند. به تعبیری دیگر، خودشان و اعمالشان را به عنوان مسئله ای برای اندیشیدن نمی دانند. ثانیا، گروه دوم کسانی هستند که گرچه کم و بیش به نتایج رفتار خود توجه می کنند و در باره ی آن ها می اندیشند، اما در هنگام محاسبه ی نتایج و آثار اعمال شان دچار اشتباه می شوند. گویی ترازویی که رفتار خود را با آن می سنجند درست کار نمی کند و دچار خطای سیستماتیک می شوند. خطای ترازوی داوری و سنجش گری آنان، در کم نمایی و یا پر نمایی، بزرگ نمایی و کوچک نمایی است. وقتی کاری نیک انجام می دهند آن ترازو، رفتار نیک شان را به چند برابر نشان می دهد و اگر رفتار قبیحی از آنان سربزند، ترازو بار دیگر آن ها را گمراه می کند. زیرا نتایج آن رفتار را کمتر از آن نشان می دهد که در واقع هست. این دو گروه نسبت به نتایج رفتار شان، جاهل و غافلند. نمی دانند که چه آثاری بر رفتارشان بار می شود.

اما آیا جهل نسبت به نتایج عمل، فرد را از زیر بار مسئولیت بیرون می کشد؟ آیا جهل رافع مسئولیت اخلاقی و حقوقی است؟ به تعبیر دیگر، آیا جهل همیشه موجب برائت است؟" اتکینسون با در میان آوردن مفهوم "مسئولیت ذهنی" و "مسئولیت عینی"، موضوع جهل نسبت به نتیجه و یا نتایج رفتار را بررسی می کند. "مقصود از اصطلاح "مسئولیت ذهنی" این است که ما در مفهوم مسئولیت، عوامل ذهنی یعنی معتقدات و تمایلات شخصی را نیز در نظر بگیریم و اصطلاح "مسئولیت عینی"، بدین معنی است که شخصی که خطا می کند یا فعل حرامی مرتکب می شود، صرف نظر از آن چه در ذهن او می گذرد مسئول است." گرچه ارسطو بسیاری از فلاسفه از دوران او تا کنون، "جهل" را یک از عوامل برائت تلقی کرده اند، اما چنین به نظر می رسد که جهلی سبب برائت می شود که رفع آن ممکن نباشد. در این منظر، ما با دو گونه جهل روبرو هستیم. اولا، جهلی که با مقدورات فعلی قابل رفع شدن است. یعنی می توانیم جهل را به علم تبدیل نماییم. به همین دلیل، اظهار جهل به قانون از سوی متهمین در دادگاه ها مسموع نیست. به عنوان مثال؛ متهم نمی تواند ادعا کند که علم نداشته است که رشوه گرفتن، خلاف قانون است. جهل به قانون موجب برائت نمی گردد زیرا برای فرد امکان رفع جهل به قانون مهیا بوده است و بلکه وظیفه داشته است که جهل را به علم تبدیل کند. به تعبیر دیگر او مسئولیت دارد که علم خود را نسبت به قانون افزایش دهد تا از فرو غلتیدن در خطا بر حذر باشد. و ثانیا، جهلی که با مقدورات فعلی، قابل رفع شدن نباشد. منظور، مقدورات علمی و محدودیت های ذاتی برای شناخت است. »
مهران 4 آذر 1392
بسيارمطلب جالب وجديدي راجناب مهندس كشاورز بيان فرمودندتاكنون به اين موارد فكرنكرده بودم ايشان به جاهايي دست ميگذارندومطلب مينويسندكه شايد شبانه روز درحال انجام باشيم ولي به آن تفكرنميكنيم اين مطلب تلنگري بودكه به خودبياييم وبا تفكربيشتر به اعمال وكردارمان توجه كنيم انشاالله مديران ومسئولان نظام هم اين مطلب رامطالعه وتفكر بيشتر نمايند تا شاهد پيشرفت روزافزون كشور عزيزمان باشيم بازهم ازمهندس عزيز آقاي كشاورز متشكرم البته كمي مطالب راملايمتر وسبكتر مرقوم بفرمايند شايد بهترباشد چون سوادماكم است وهنگ ميكنيم.موفق باشيد

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.142 seconds.